Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-05-04@14:31:22 GMT

رابطه عجیب تایسون با حیوانات خانگی‌اش؛ سه ببر

تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۰۸۳۲۷

رابطه عجیب تایسون با حیوانات خانگی‌اش؛ سه ببر

به گزارش "ورزش سه"، مایک تایسون در روزهای اوج شهرتش رفتارهایی داشت که او را به یکی از نوکیسه‌ترین ورزشکاران ثروتمند دنیا تبدیل کرده بود. مایک آهنین مبالغ هنگفتی برای هر چه بیشتر دیده شدن خرج می‌کرد اما یکی از عجیب‌ترین اقدامات او خرید سه توله‌ببر بنگال بود که در عمارت وسیع او در لاس‌وگاس در کنارش زندگی می‌کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سه ببر بنگال به نامهای کنیا، استورم و بوریس. مایک تایسون زمانی تصمیم به خرید این سه توله‌ببر کرد که در زندان به سر می‌برد. بوکسور افسانه‌ای به دلیل تجاوز به دختری 18ساله به زندان محکوم شده بود. تایسون در این باره گفته بود:" وقتی زندان بودم یک روز با دوستی که از او ماشین‌های لوکس می‌خریدم صحبت می‌کردم که به من گفت یکی از دوستانش به او بدهکار است و قصد دارد به جای بدهی از او حیوان بگیرد. پرسیدم چه جور حیوانی؟ گفت مایک، طرف ببر و شیر هم دارد! گفتم خیلی هم عالی"

مایک آهنین سالها بعد متوجه می‌شود زندگی کردن با حیواناتی وحشی و درنده یکی از اشتباهات بزرگ زندگی‌اش بوده و حتی چند بار جانش را به خطر انداخته است. تایسون با ارائه توضیحاتی عجیب از دوران زندگی با ببرهای بنگال می‌گوید حتی مدتی با آنها روی یک تخت می‌خوابید.

تایسون در این باره گفت:" آن روزها خیلی احمق بودم. رام کردن ببرها امکان نداشت. به هیچ وجه. خیلی راحت ممکن بود تصادفی آدم را بکشند. نه اینکه بخواهند، کاملا تصادفی".

بوکسور جنجالی اما به جای سپردن ببرها به باغ وحش به سراغ گربه‌سانان دیگر هم می‌رود و چند پوما و شیر هم به عمارتش منتقل می‌کند. او درباره رژیم غذایی این گربه‌سانان بزرگ گفت:" به آنها مرغ و گوشت اسب می‌دادیم. آنها خیلی آرام غذا می‌خورند و اصلا اهل پرخوری نیستند. وزن‌شان را خیلی دقیق در بهترین عدد ممکن حفظ می‌کنند".

تهدید جانی
با وجود همه احتیاط‌ها، تایسون قبول دارد صرف حضور در کنار آنها می‌تواند جان انسان را به خطر بیندازد. مایک آهنین در این باره گفت:" یک بار که سعی کردم به یکی از آنها واکسن بزنم گازم گرفت. خیی ترسیدم. شش هفت بخیه خوردم و دیگر تمام شد. حتی سگم هم یک بار من را گاز گرفت".

اما اطرافیان مایک تایسون هم از خطر ببرهای بنگال او در امان نبودند. شلی فینکل، مدیر برنامه‌های سابق تایسون، می‌گوید او مجبور شد یکی از ببرها را واگذار کند چرا که ببر مورد اشاره سعی کرده بود سگ خانگی یکی از همسایه‌ها را بخورد!

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: بوکس مایک تایسون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۰۸۳۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اینجا برای حیوانات پاپوش می دوزند | یکی به نعل و یکی به میخ

همشهری آنلاین- رابعه تیموری: کارش آسان نیست و تا هر چهار نعل اسب میزان شود، خوب عرقش درمی آید. اوستا علی نمی‌تواند از کارش دل بکند و عشقش این است که به سم دردناک و لنگان اسب‌های خوددار و صبور پاپوش‌های نو بپوشاند تا بتوانند راحت و راهوار جست‌وخیز کنند. او خوب می‌داند اگر اولین نعلبندی کره‌های ٣‌ساله ناشیانه و خشن انجام شود، سایه ترس از دم و دستگاه نعلبندان همیشه ته چشم‌های سیاه این حیوانات نجیب دودو خواهد زد:

بیشتر بخوانید:این مردها اسب‌های اصیل را پرورش می دهند

کف راهروی اصطبل نریان‌های خوش نژاد و گرانقیمت پر شده از خرده‌های ناخن اسب‌هایی که قبل از ونداد زیر دستش بوده‌اند. جعبه ابزارش گوشه راهرو باز است و پیش بند چرمی اش را روی سندان گذاشته است. پیشانی اش به عرق نشسته و تا عبداله، ونداد را از اصطبل بیرون بیاورد مشغول وررفتن با گوشی تلفنش می‌شود که تصویر جوکر روی قاب آن به عالم و آدم می‌خندد. خودش هم جوان خندان و پرحوصله‌ای است وحتی موقع جفتک‌پرانی و سرکشی اسب‌های چموش لبخند از صورت خسته اش جمع نمی‌شود. ونداد بدقلق نیست و از ٣‌سالگی که زین به پشتش بستند، عادت کرده که هر دو ماه یکبار سم‌های خوشتراشش را به چکش و سندان اوستای نعلبند بسپارد. اوستا علی دستی به سر و گوش ونداد می‌کشد و پیش از آن که او به هیکل خوش قواره کرند رنگش پیچ‌وتابی بدهد،‌تر و فرز یکی از پاهای او را از زمین بلند می‌کند. وقتی رِنِت کاردک مانند را روی شیارهای وسط سمش می‌کشد، گل‌ولای داخل آن فرو می‌ریزند و نعل‌های نامیزان و سابیده شده ونداد نمایان می‌شوند. کندن نعل‌های کهنه نریان جوان برای اوستا علی دشوار نیست و با چند بار بالا و پایین بردن انبر سم چین میخ‌های کج و معوج روی نعل را جدا می‌کند.

عکاس: امیر رستمی/همشهری
الاغ بلاگردان فقط ناخن چینی می‌شود

ونداد می‌داند که اوستا تا همه نعل‌های کهنه را بیرون نکشد، نعل‌های تازه را روی سم‌های او نمی‌گذارد و پاهایی را که هنوز پاپوش کهنه دارند یکی‌یکی و با احتیاط بالا می‌آورد تا اوستا برای بلند کردن پای سنگین و پرقوت او کمتر به زحمت بیفتد. گاهی که ونداد از بالا ماندن پایش کلافه می‌شود، به ناز و نوازش مهترش عبدالله دوباره آرام می‌گیرد. حالا سوهان به‌کار اوستا می‌آید و باید ناخن‌های خشک و زبر ونداد را با سوهان بسابد و هم‌اندازه کند. گاه و بی‌گاه صدای الاغ تنهایی که در اصطبل نریان‌ها بسته شده، سکوت راهرو را می‌شکند و بعضی از اسب‌ها هم به شیهه‌ای کوتاه با او هم‌صدا می‌شوند. سیستم ایمنی بدن الاغ و قاطر از سیستم ایمنی بدن اسب‌ها ضعیف‌تر است و این الاغ را در اصطبل نگهداری می‌کنند تا اگر ویروس و میکروبی بیماری‌زا در اصطبل پیدا شد، با ابتلای الاغ بلاگردان، به موقع خطر را از اسب‌های سوارکاری گرانقیمت دور کنند. سم‌های این الاغ نگون‌بخت و اسب‌هایی که برای سوارکاری استفاده نمی‌شوند، کمتر پیش می‌آید که نعل به خود ببینند و قیار کردن و مرتب کردن ناخن‌های‌شان هم توسط نعلبندی انجام می‌شود که به‌کاربلدی اوستا علی نیست، اما حکایت ونداد و دیگر سیلمی‌های پرزاد و ولد جدا است و باید نعل کردن آنها بی‌عیب و نقص انجام شود.

فوت کوزه‌گری

ونداد از نریان‌های سیلمی نورچشمی صاحبش است که باید به مدد نعل‌های فلزی اش هر روز تاخت و تازی جانانه داشته باشد تا برای تکثیر نژاد اسب عرب خوش بنیه بماند. چشم اوستا علی در تعیین شماره سم ونداد چند می‌لیمتری خطا دارد و پس‌ازآن که از میان تل نعل‌های کوچک و بزرگ داخل صندوق عقب پراید قدیمی اش چند نعل را بدون میخ زدن روی سمش امتحان می‌کند، اندازه دقیق سم دستش می‌آید. اگر دزد کوره نعلبندی اوستا علی را نبرده بود، نعل فلزی به‌سرعت داغ و با چند پتک به پای ونداد میزان می‌شد، ولی حالا فرم دادن نعل‌های سرد آسان نیست و علی آقا وقتی ضربات پتک را روی نعل آویخته به سندان فرود می‌آورد، باید همه قوت دست‌های ورزیده اش را به‌کار گیرد. حالا وقت رو کردن فوت کوزه‌گری استاد نعلبند است و نریان جوان بی‌ترس و واهمه سمش را به او می‌سپارد تا با فرو کردن میخ‌های آهنی در سم‌های او چفت و بست پاپوش‌های تازه اش را محکم کند. علی آقا درس نعلبندی نخوانده، ولی آنقدر تجربه دارد که بتواند میخ‌ها را به‌صورت اریب روی بی‌حس‌ترین لایه سم‌های ونداد بکوبد تا او دردی احساس نکند.


نعلبندان غریبه ارج و قرب دارند

وقتی همه میخ‌ها کوبیده می‌شوند، علی آقا خسته و عرق کرده قد راست می‌کند و ونداد جوان درحالی‌که با چشم‌های نجیب زیبایش قدرشناسانه تماشایش می‌کند، آسوده و با ناز و غمزه به‌دنبال عبدالله به طرف اصطبلش می‌خرامد. هنوز نفس اوستای نعلبند چاق نشده که عبدالله مهار اسب رشید دیگری را در دست گرفته و به طرف دم و دستگاه نعلبندی می‌آورد. علی آقا می‌گوید: «در بسیاری از کشورهایی که صنعت پرورش اسب ارج و قربی دارد، از سلامت نعلبندان به خوبی مراقبت می‌کنند و نعلبندان روزانه بیشتر از ٣-٤ اسب نمی‌توانند نعلبندی کنند، اما در ایران قانون و قاعده‌ای ندارد و ممکن است یک نعلبند در یک روز تمام اسب‌های یک اصطبل را قیار یا نعلبندی کند. کلنجار رفتن با اسب‌های سنگین و تنومند به کمر نعلبند آسیب زیادی می‌زند و نعلبندان خیلی زود قدرت کار کردن را از دست می‌دهند.» علی آقا چند بار تصمیم گرفته پی کار و باری اطوکشیده برود و در جایی به دور از بوی نامطبوع اصطبل‌های اسب نان و روزی اش را درآورد، ولی چندان نگذشته که دلتنگی این حیوانات نجیب او را دوباره به پای پتک و سندان نعلبندی کشانده است.


شغل: اسب سواری

علی آقا نیمی از عمر ٣٢‌ساله اش را در کنار اسب‌ها گذرانده است. او تعریف می‌کند: «از بچگی به اسب علاقه داشتم و وقتی ١۵-١٦ سالم بود به باشگاه‌های سوارکاری می‌رفتم و جست‌وخیز آنها را از دور تماشا می‌کردم. کم‌کم به‌واسطه دوستی با یکی از مهتران اسب در یکی از مراکز پرورش اسب به‌عنوان کارگر مشغول شدم و کارهایی مانند قشو و نظافت اسب‌ها را انجام می‌دادم.»
وقتی علی آقا سوارکار اسب شد و وظیفه رام کردن کره‌ها را بر عهده گرفت، به خواستگاری همسرش رفت. او تعریف می‌کند: «وقتی از شغلم پرسیدند گفتم اسب سواری می‌کنم! پدر همسرم با تعجب گفت برای اسب سواری به تو پول می‌دهند؟!» ورزیدگی قد و قامت علی آقا سبب شده موقع نعلبندی در کلنجار رفتن با اسب‌های رشید و سرکش کم‌نیاورد، ولی همین درشت و سنگین شدن هیکلش او را به تغییر شغلش وترک سوارکاری واداشته است: «وقتی وزنم بالا رفت، دیگر نمی‌توانستم کره‌ها را اسب سوارکاری کنم و به دلیل این که از دنیای اسب‌ها دور نشوم تصمیم گرفتم به نعلبندی مشغول شوم. من با شاگردی نزد یک استاد نعلبند قلق و فوت‌وفن این کار را یاد گرفتم.»


وقتی نعل اسب خوش اقبالی نمی‌آورد

یک عمر دمخور بودن با اسب‌های حساس و نازک طبع سبب شده نعلبند جوان وقت ناز و غمزه کشیدن یا چشم غره رفتن و تاب به ابرو انداختن برای اسب‌های چغر و نافرمان را خوب بشناسد.
هزینه نعلبندی به انصاف و قناعت نعلبند و دست و دلبازی مالکان مراکز پرورش اسب بستگی دارد، اما اگر علی آقای احمدی و همکارانش در نظرآباد و دیگر مراکز حاشیه تهران برای نعلبندی حدود یک و نیم میلیون تومان و برای قیار و ناخن چینی اسب حدود نیم میلیون تومان بگیرند، در تهران لااقل دو برابر این اجرت نصیب همکارانشان می‌شود. استاد نعلبند اعتقاد ندارد که آویختن نعل اسب به درودیوار برای کسی خوش اقبالی می‌آورد، ولی از سر عشق به این حیوانات باوفا توی پراید قدیمی اش که حکم دکان سیارش را دارد، انواع و اقسام نعل‌های کاربردی و زینتی یافت می‌شود.

کد خبر 848828 برچسب‌ها مشاغل خبر مهم اسب و سوار کاری حیوانات - اسب

دیگر خبرها

  • وقتی حیوانات عاشق می‌شوند (عکس)
  • (ویدئو) رنج حیوانات خانگی و خیابانی در پی گرمای بی‌سابقه در آسیا
  • عجیب‌ترین حیوانات آمریکای جنوبی + فیلم
  • ۹ قانون عجیب که فقط در کشور سوئیس وجود دارد!
  • تصاویر دوست‌داشتنی از بچه‌های حیوانات که دلتان را می‌برد
  • گرمای بی‌سابقه و خونخواری حیوانات یک باغ‌وحش! + فیلم
  • غذارسانی به حیوانات محبت در حق آنها نیست
  • گزینه عجیب معاون اولی ترامپ؛ زنی معروف به «قاتل سگ‌ها»!
  • اینجا برای حیوانات پاپوش می دوزند | یکی به نعل و یکی به میخ
  • گربۀ محله مهم است